«دیشب» خوب بود «دیشب» شب smirnoff و ژامبون و چیپس و ماست بود و شب «پرنس» و شبی که یک گربه را به بهشت رساند (ای «دیشب» فرصتطلب!)«دیشب» را پانزده تا دوست دارم به خاطر واژههای نامفهوم شبانهات و اندوه مهربان تو که اشک نشده به آغوش خواب غلطید
یه ققنوس جنایتکار بخاطر همه اذیتهاش ازت معذرت میخواد.دوستت داره خیلی زیاد، حتی بیشتر از پانزدهتا
ققنوس جنایتکار نمیشه که!یه ریزه مستی و یه کمی بدشانسی و داشتن یه جوجهی دلنازک، دست به دست هم میده تا ...یعنی شونزده تا؟!
شونزده صد میلیارد هزار بیلیون زیاد تا
یه ققنوس جنایتکار بخاطر همه اذیتهاش ازت معذرت میخواد.
دوستت داره خیلی زیاد، حتی بیشتر از پانزدهتا
ققنوس جنایتکار نمیشه که!
یه ریزه مستی و یه کمی بدشانسی و داشتن یه جوجهی دلنازک، دست به دست هم میده تا ...
یعنی شونزده تا؟!
شونزده صد میلیارد هزار بیلیون زیاد تا