شبیخون

نفس‌هایت را می‌شمارم: 
یک
دو
سه
... 
پانزده
شانزده
هفده
...
مرا در آغوش نیمه‌شب‌ات راه می‌دهی؟
یا آن که هفده بار
بر تخت‌خوابِ ستاره شبیخون بزنم؟

نظرات 4 + ارسال نظر
آزاده 1387/07/10 ساعت 00:43 http://keraki.blogfa.com/

سلااااااااااااام اول آیا؟؟؟
این مطلبتون یکم کمی نقطه تاریک داشتااااااااا ولی خب قشنگ بود
فعلا

سلام
نقطه‌ی تاریک؟!
«هرمین»

هیربد 1387/07/10 ساعت 10:34

نفسهای منو نشمار
نفسهای خودتو بشمار
نفسهام به نفسهات بسته است

shiva 1387/07/11 ساعت 00:39

کاش همیشه حرفاتون اینقدر قشنگ برای هم بمونن!

مهشید 1388/07/17 ساعت 00:38

چه عشق نازی ی ی ی

کاش همه طعم این همه عاشقی رو بچشن

قدر همو بدونید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد